ستاره ی درخشان من
پارت ششم
شوگا : نظرت چیه بریم قدم بزنیم...
ا/ت : باشه بریم....
ت/ت: با شوگا قدم میزدیم و یک سکوت عمیقی بینمون بود که شوگا سکوت و شکست
شوگا : دوستای باحالی داری . خوشحالم که به مدرستون اومدم.
ا/ت: ( خنده ریز )
شوگا : نظرت چیه اینجا بشینیم و ماه و ستاره ها رو تماشا کنیم؟
ا/ت: باشه.
پرش زمان به 20 دقیقه بعد
ا/ت: شوگا بیا برگردیم به ویلا باید بریم بخوابیم. استاد گفت فردا کلی کار داریم
شوگا : باشه
ا/ت: با شوگا برگشتیم ویلا همه خواب بودن اروم رفتیم توی اتاق. شوگا روی زمین خوابید و منم رو تخت.
شوگا : شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
پرش زمان به ساعت 8 صبح.
ا/ت: از خواب پاشدم و رفتم بیرون همه داشتن وسایل صبحونه رو اماده میکردن
انگاری فقط من خواب بودم
لیا : صبح بخیر خوابالو.
ا/ت: صبح بخیر.
لیا : برو دست و صورتتو بشور بیا صبحونه بخوریم.
ا/ت: دست و صورتمو شستم . همه دور میز نشته بودن. انگاری شوگا برام جا گرفته بود پیش خودش رفتم اونجا نشستم ولی انگاری لیا از اینکه پیش شوگا نشسته بودم ناراحت شده بود .
استاد : صبح بخیر به همگی. میخوام بهتون چیزی رو بگم و بعدش صبحونه بخوریم . امروز قراره یه سری از کار های علمی رو انجام بدیم زیاد وقتتونو نمیگیره و بعدش میتونید هرکاری که دوست داشتید بکنید. حالا هم شروع کنیم به صبحونه خوردن...
ا/ت: همه باهم صبحونه رو خوردیم و تحقیقات علمی ای که استاد گفته بود رو انجام دادیم و بعد از 1 ساعت کارمون تموم شد ...
استاد : افرین به همگی. حالا هرکاری که دوست داشتین انجا بدین
جسیکا : بچه ها حالا که کارمون تموم شده میایین جرعت حقیقت بازی کنیم؟
همه : فکر خوبیه بیایین بازی کنیم
شوگا : خوب بچه ها سر بطری سوال ته بطری جواب....
همه:باشه
لیا : بطری رو چرخوندم و سر بطری روی من افتاد و ته بطری روی شوگا. ( الان بهترین وقته که ازش سوال کنم بیشتر از کدوم دخترا خوشش میاد )
لیا : شوگا بیشتر از همه توی این جمع از کدوم دختر خوشت میاد؟
شوگا : سوال سختیه ولی من از.......
شرایط
لایک : 20
فالو :2
شرایط انجام بشه پارت بعدی سریعتر گذاشته میشه :)
شوگا : نظرت چیه بریم قدم بزنیم...
ا/ت : باشه بریم....
ت/ت: با شوگا قدم میزدیم و یک سکوت عمیقی بینمون بود که شوگا سکوت و شکست
شوگا : دوستای باحالی داری . خوشحالم که به مدرستون اومدم.
ا/ت: ( خنده ریز )
شوگا : نظرت چیه اینجا بشینیم و ماه و ستاره ها رو تماشا کنیم؟
ا/ت: باشه.
پرش زمان به 20 دقیقه بعد
ا/ت: شوگا بیا برگردیم به ویلا باید بریم بخوابیم. استاد گفت فردا کلی کار داریم
شوگا : باشه
ا/ت: با شوگا برگشتیم ویلا همه خواب بودن اروم رفتیم توی اتاق. شوگا روی زمین خوابید و منم رو تخت.
شوگا : شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
پرش زمان به ساعت 8 صبح.
ا/ت: از خواب پاشدم و رفتم بیرون همه داشتن وسایل صبحونه رو اماده میکردن
انگاری فقط من خواب بودم
لیا : صبح بخیر خوابالو.
ا/ت: صبح بخیر.
لیا : برو دست و صورتتو بشور بیا صبحونه بخوریم.
ا/ت: دست و صورتمو شستم . همه دور میز نشته بودن. انگاری شوگا برام جا گرفته بود پیش خودش رفتم اونجا نشستم ولی انگاری لیا از اینکه پیش شوگا نشسته بودم ناراحت شده بود .
استاد : صبح بخیر به همگی. میخوام بهتون چیزی رو بگم و بعدش صبحونه بخوریم . امروز قراره یه سری از کار های علمی رو انجام بدیم زیاد وقتتونو نمیگیره و بعدش میتونید هرکاری که دوست داشتید بکنید. حالا هم شروع کنیم به صبحونه خوردن...
ا/ت: همه باهم صبحونه رو خوردیم و تحقیقات علمی ای که استاد گفته بود رو انجام دادیم و بعد از 1 ساعت کارمون تموم شد ...
استاد : افرین به همگی. حالا هرکاری که دوست داشتین انجا بدین
جسیکا : بچه ها حالا که کارمون تموم شده میایین جرعت حقیقت بازی کنیم؟
همه : فکر خوبیه بیایین بازی کنیم
شوگا : خوب بچه ها سر بطری سوال ته بطری جواب....
همه:باشه
لیا : بطری رو چرخوندم و سر بطری روی من افتاد و ته بطری روی شوگا. ( الان بهترین وقته که ازش سوال کنم بیشتر از کدوم دخترا خوشش میاد )
لیا : شوگا بیشتر از همه توی این جمع از کدوم دختر خوشت میاد؟
شوگا : سوال سختیه ولی من از.......
شرایط
لایک : 20
فالو :2
شرایط انجام بشه پارت بعدی سریعتر گذاشته میشه :)
- ۱۰.۳k
- ۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط